آناتولی آرتسه بارسکی فضانورد روسی که در هفته جهانی فضا به ایران سفر کرد، خاطراتش از سفر به ایستگاه فضایی «میر» را تشریح کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شبکه ۴ سیما، آناتولی آرتسه بارسکی، فضانورد ایستگاه فضایی میر در سیوپنجمین قسمت برنامه تلویزیونی«چرخ» از خاطرات فضانوردی خود گفت.
این فضانورد روسی متولد ۱۹۵۶ میلادی، در مجموع بیش از ۱۴۰ روز را در فضا سپری کرد و انجام ۶ راهپیمایی فضایی را در کارنامه خود دارد. آرتسه بارسکی سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی شوروی است و در تنها پرواز فضایی خود در سال ۱۹۹۱ بهعنوان فرمانده فضاپیمای سایوز به ایستگاه فضایی بینالمللی «میر» سفر کرد. از افتخارات او میتوان به دریافت مدال طلای قهرمان اتحاد جماهیر شوروی، مدال لنین و مدال شایستگی در اکتشافات فضایی اشاره کرد.
پدرم یوری گاگارین را در فضا به ما نشان داد!
این فضانورد روس در ابتدا داستان فضانورد شدن خود را بیان کرد: « من هنوز
هم خاطرم هست روزی را که تصمیم گرفتم فضانورد شوم. ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ یوری
گاگارین به فضا سفر کرد. پدرم دست من و برادرم را گرفت، به خیابان برد و
آسمان را به ما نشان داد و گفت گاگارین الان آنجاست! من با دقت به آسمان
نگاه کردم و دیدم که یک نور قرمزی در آسمان است و علامت اتحاد جماهیر شوروی
را دیدم. آن زمان همه پسرهای همسن من آرزو داشتند که مثل گاگارین به فضا
سفر کنند. ما همه تلاش کردیم خوب درس بخوانیم، ورزش کنیم تا خلبان شویم.
من وقتی فارغالتحصیل و خلبان شدم، متوجه شدم برای اینکه فضانورد شوم، باید
خلبان آزمایشی شوم. کار بسیار سختی بود و من از کنکور مربوطه گذشتم تا به
این درجه برسم. وقتی که خلبان آزمایشی شدم، من را به بخش فضانوردی دعوت
کردند.»
در فضا با نان و نمک از ما استقبال کردند!
آناتولی آرتسه بارسکی، فضانورد ایستگاه فضایی «میر» درباره اولین سفر
فضاییاش گفت: «ما آزمایشات پزشکی را گذراندیم. چون خلبانها آزمایشهای
پزشکی کمتری از فضانوردها دارند. من همه مراتب مربوط به آموزش را با
موفقیت گذراندم. این دوره سه سال طول کشید و به عنوان فرمانده گروه پروازی
انتخاب شدم. این اولین و آخرین سفر من به فضا بود. برنامه این بود که هر
شش ماه یک بار گروه پروازی تغییر میکرد. ما گروه نهم پروازی بودیم. هر
سفری که انجام میشد، سه نفر فضانورد میرفتند. وقتی رسیدیم، من مجبور شدم
به صورت دستی سفینه را به ایستگاه فضایی وصل کنم. خیلی لحظه حساس و
خطرناکی بود. تا وقتی که من ایستگاه را به چشم خودم ندیدم خیلی برایم مشکل
بود. وقتی که ایستگاه را دیدم مثل یک ستاره در حال حرکت بود. وقتی ما به
ایستگاه فضایی وصل شدیم و با نان و نمک به استقبال آمدند. این سنت
روسهاست. روی یک دستمال سفید با نان و نمک. به آنجا که رسیدیم، فهمیدیم
سفینه بوی زمین را میدهد و ایستگاه، بوی متفاوتی. فضانوردهای قبلی خوشحال
شدند که میتوانند برگردند.»
طلوع و غروب آفتاب فوقالعاده بود
این فضانورد روس درباره تجربه زندگی در فضا بیان کرد: «وقتی به آنجا
رسیدیم، این احساس را داشتم که ایستگاه زمینی خیلی بزرگ است. آنقدر جا
کوچک بود که یک نفر باید مینشست تا نفر بعدی از آن رد شود. طلوع و غروب
آفتاب از سفینه هم بسیار زیبا بود. هر روز ایستگاه ۱۶ بار دور زمین
میچرخید. و واقعا کره زمین ما از آنجا آبی است. اقیانوسها آبی هستند و
رنگ زیبایی به زمین میدهند. من ۶ راهپیمایی فضایی داشتم که بیش از ۳۰ ساعت
طول کشید. آن زمان ۶ بار راهپیمایی کردن در یک سفر رکورد بود. ما وقتی از
ایستگاه خارج شدیم، باید دور ایستگاه میگشتیم و بازرسیاش میکردیم و از
طرف دیگر به ایستگاه وصل میشدیم. ما یک آنتن جدید از زمین با خودمان برده
بودیم اما هنگام تعویض متوجه شدیم که این کار بسیار سخت است. تقریبا شبیه
یک عمل جراحی بود!»
وی با بیان اینکه ما یک (دکل) سازه ۱۵ متری هم در همان ایستگاه فضایی نصب
کردیم و کار بسیار سختی بود و روی این دکل حتی از یک پیچ و مهره استفاده
نشده بود، ادامه داد: وقتی با گورباچوف خداحافظی می کردیم در تماس تصویری و
وی برای ما آرزوی موفقیت کرد، سیستم اضطراری ما روشن شد و هشداری داد مبنی
بر اینکه جریان برق ضعیف شده و ولتاژ افت پیدا کرده و ما کنترلی نداشتیم
روی جریان برق، چون ایستگاه زمینی کنترل برق را بر عهده دارد. و ما مجبور
شدیم کلیه دستگاه های برقی حتی فن ها را خاموش کنیم. وقتی وارد سایه زمین
(شب هنگام) شدیم خیلی سخت بود، حتی چراغ قوه هم خاموش شد. نهایتا موفق شدیم
پنل خورشیدی را سمت خورشید بگیریم تا بتوانیم انرژی را ذخیره کنیم. و این
سخت ترین و خطرناک ترین تجربه بود، ۵ نفر در ایستگاه بودیم بدون حتی یک
هواکش!»